«قانون قانون است». به موقعیتهایی فکر کنید که این جمله را شنیدهاید. احتمالاً بیشترشان بهعنوان موقعیتهایی بد، نامنصفانه و غیرعقلانی در خاطراتتان ثبت شدهاند. مثلاً به سختی از محل کارتان مرخصی گرفتهاید و برای کاری اداری از این سر شهر، رفتهاید به آن سر شهر، اما یادتان رفته است کارت ملیتان را ببرید. عکسش را توی گوشیتان دارید، گواهینامه هم همراهتان است، اما کارمند وظیفهشناس میگوید: «فقط اصلِ کارت ملی. قانون قانون است». چه حسی پیدا میکنید؟ آیا گاهی باید قوانین را شکست؟ |
|